دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***
دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***

داستان کوتاه اما پند آموز ...

 

 

عشق بورزید تا به شما عشق بورزند

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این در حالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبائی در را باز کرد .پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد. دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با طمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت: "چقدر باید به شما بپردازم؟" دختر پاسخ داد: "چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ، ما به ازایی ندارد." پسرک گفت: "پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم."

سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند. دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه او را شناخت. سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید. آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود. زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته آنرا خواند: "بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است."

نظرات 16 + ارسال نظر
سهیل 1389,10,27 ساعت 12:05 ب.ظ http://rahaii.ir/fa

سلام
وب بسیار خوبی درست کردی
خیلی از کارت خوشم اومد
امیدوارم که از وب خودتون حسابی پشتیبانی کنید

همکار عزیزم در صورتی که با تبادل لینک موافق هستید حتما به سایت من که سایت خودتون هست تشریف بیاورید
و بگید با چه نامی لینکتون کنم و اگر مایل به تبادل لینک بودید من را با عنوان
ساخت ماکت
لینک کنید .
اگر هم مایل به تبادل لینک نبودید
قدم روی چشم ما بگذلرید و به سایت من که بازم میگم سایت خودتونه بیاید و
نظرتون رو درباره سایت بگید
نظر شما برام خیلی ارزشمنده
با تشکر
رهایی از اصفهان
rahaii.ir/fa

هل جزاء الاحسان الا الاحسان

( آیا پاداش نیکی جز نیکی است )

زیبا بود.

شاد باشید.

ممنون

نگهداری 1389,10,27 ساعت 07:18 ب.ظ http://matinha.blogfa.com

سلام.تو هنوز زنده ای؟ آخیش یادته آدامستو خوردم گریه کردی؟ هنوز خسیسی ؟بزرگ شدی یا نه مریمو شوی نکرده؟

آقاش نگهداری اون برای رفتن زینب بود !
بزرگ شدم !!! مریم شوی نکرده !

سلام زیبا و آموزنده بود موفق باشید.
ممنون ازا ظهار لطف شما.

خواهش میکنم !

محمد حسین 1389,10,28 ساعت 04:45 ب.ظ http://MHA7274.BLOGFA.COM

سلام داستان بسیار زیبا و جالبی بود
ممنون از اینکه خبرم کردی
موفق و پیروز باشید

شبنم 1389,10,29 ساعت 09:21 ب.ظ http://man-to-khodaa.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
وب خوبی داری
ممنون سر زدی و لینکیدی
شما هم لینک شدی
به امید دیدار

یا حق

نسیم 1389,10,30 ساعت 03:45 ب.ظ http://maahaak.blogfa.com

سلام
خیلی تاثیرگذار بود

راستی
دلم تنگ شده بود برات...

رها 1389,11,01 ساعت 12:22 ق.ظ http://raha1.blogfa.com/

سلام
داستان قابل تاملی بود ...
جاری باشید

غزل 1389,11,02 ساعت 06:31 ب.ظ

دلم برای یه محبت بی ریا که از روی طمع نباشه تنگ شده.باور میکنی؟

آخی !!

هانی 1389,11,05 ساعت 06:49 ب.ظ

آفرین به این نبوغ!!!

وبت زیباست میسا جان

موفق باشی گلم

مر30 هانی جووووووووون !!!

dokhi_koumand0 1389,11,06 ساعت 11:02 ب.ظ http://dokhi-koumand0.blogfa.com

ah khodaye man

«شادی را علت باشید نه شریک

و غم را شریک باشید نه علت»

شاد باشید.

dokhi_koumand0 1389,11,18 ساعت 08:39 ب.ظ http://dokhi-koumand0.blogfa.com

khathaye kenare esme man kosh?ha

بازسلام
ببخشید وبلاگ مدرسه را لینک نکردید؟

برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است. ***فیثاغورث***

شاد باشید.

رقابت تا زمانی پسندیده است که کار را به حسادت نکشاند.
”رنه دکارت”

شاد باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد