دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***
دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***

آیت الله العظمی مرعشی نجفی

او در سال 1315 ق. / 1276 ش. در نجف به دنیا آمد. و شهاب الدین نام گرفت پدرش، آیة الله سید شمس الدین محمود مرعشی (1279 ق. ـ1338 ق.) از فقها و مدرّسان علوم اسلامی نجف بود. آیة الله مرعشی نجفی دوران کودکی را در آغوش پر مهر خانواده سپری نمود و با تربیت اسلامی بزرگ شد.

پس از یادگیری خواندن و نوشتن، در نوجوانی به کسوت روحانیت در آمد و به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. ادبیات عرب، فقه، اصول، حدیث، درایه، رجال و تراجم و... را نزد استادان برجسته حوزه علمیه نجف فرا گرفت و سپس در درس خارج فقه و اصول آیة الله آقا ضیاء عراقی (متوفای 1373 ق.)، آیة الله شیخ احمد کاشف الغطاء (متوفای 1373 ق.) و شماری از مراجع تقلید و مدرّسان برجسته حوزه علمیه نجف شرکت کرد.
آیة الله مرعشی چنان علاقه به یادگیری داشت که سر از پا نمی‎شناخت. سالهای دراز در درس دهها استاد شهیر حوزه علمیه نجف شرکت کرد و از خرمن دانش آنها بهره جست. مدتی نیز نزد علمای زیدیه و علمای اهل سنت به فراگیری علم حدیث پرداخت و از آنان اجازه نقل حدیث گرفت.
تلاش شبانه روزی وی سرانجام در 27 سالگی به ثمر نشست و به درجه اجتهاد نایل شد. کوشش خستگی ناپذیر او برای تحصیل دانش ستودنی است. خودش در این باره می‎گوید:
هیچ گاه در سنین جوانی به دنبال تمایلات نفسانی نرفتم، همیشه در پی تحصیل علم بودم، به صورتی که شبانه روز، بیش از چند ساعت نمی‎خوابیدم و هر کجا نشانی از استادی یا عالمی و یا جلسه درسی که مفید تشخیص می‎دادم، می‎ یافتم؛ لحظه ‎ای در رفتن به نزد آن استاد، عالم و جلسه درس درنگ نمی‎کردم.
آیة الله مرعشی در نجف، کربلا، کاظمین، سامرا، تهران و قم نزد بیش از صد استاد زانوی ادب به زمین زد و از دانش و تقوای آنان استفاده کرد. وی از ابتدای تحصیل به پشتکار عالی، همت بلند، تقوا، نبوغ و دیگر فضایل اخلاقی شهره بود.
ایشان از بسیاری از مراجع تقلید شیعه اجازه اجتهاد گرفتند. برخی از آنها عبارتند از:
1. آیة‌ الله العظمی آقا ضیاء عراقی (متوفای 1361 ق.)
2. آیة الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی (متوفای 1365 ق.)
3. آیة الله العظمی شیخ عبد الکریم حایری یزدی (متوفای 1355 ق.)
آیة الله مرعشی پس از رحلت پدر در سال 1338 ق، برای ادامه تحصیل به کاظمین، سامرا و کربلا رفت و سالها در حوزه‎ های علمیه آن دیار، از محضر استادانی برجسته استفاده نمود و سرانجام در سال 1342 ق، برای زیارت مرقد مطهر امام رضا ـ علیه السلام ـ به ایران آمد.
پس از زیارت مرقد امام رضا ـ علیه السلام ـ به تهران رفت و در حوزه علمیه تهران، نزد آیة الله شیخ عبد النبی نوری (متوفای 1344 ق.) آیة الله آقا حسین نجم آبادی (متوفای 1347 ق.) آیة الله میرزا طاهر تنکابنی (متوفای 1360 ق.) آیة الله میرزا مهدی آشتیانی (متوفای 1372 ق.) و... به فراگیری فقه، اصول، فلسفه و کلام پرداخت.
سال بعد، برای زیارت مرقد حضرت معصومه ـ علیها السلام ـ به قم رفت. به دستور آیة الله العظمی شیخ عبد الکریم حائری یزدی در این شهر ماندگار شد. ایشان مدتی در درس آیة الله حائری و شماری از استادان حوزه علمیه قم شرکت جست و از دانش آنان بهره برد.
 

بر مسند تدریس
آیة الله مرعشی به دستور آیة الله حائری به تدریس پرداخت. ایشان علوم ادبیات عرب، منطق، اصول و فقه را برای طلاب جوان تدریس می‎نمود. آیة الله مرعشی پس از رحلت آیة الله حائری (1355 ق.)، به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. در طول بیش از هفتاد سال تدریس ایشان در حوزه علمیه قم، دانشمندان بسیاری تربیت شد که شماری از آنان از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کردند. نام برخی از شاگردان وی؛ حضرات آیات:
شهید حسین غفاری، شهید حاج آقا مصطفی خمینی، شهید مرتضی مطهری، شهید دکتر محمد مفتح، شهید دکتر سید محمد بهشتی، شهید محمد صدوقی، سید محمد علی قاضی طباطبایی، سید محمود طالقانی، شیخ شهاب الدین اشراقی، شیخ مرتضی حائری، حاج میرزا جواد آقا تهرانی، شیخ حسن نوری همدانی، آقا موسی صدر، قدرت الله وجدانی فخر، سید مرتضی عسکری، مصطفی اعتمادی، محمد امامی کاشانی، میرزا جواد تبریزی، شیخ حسین نوری، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، شیخ علی پناه اشتهاردی، محمد تقی ستوده، شیخ محمد رضا مهدوی کنی.
مرجع نستوه شیعه در طول سالیان دراز که مرجعیت تقلید شیعیان را بر عهده داشت، خدمات شایانی به جهان اسلام نمود. نماز جماعت با شکوه ایشان در صحن حضرت معصومه ـ علیها السلام ـ را همه زایران به یاد دارند. خوشرویی و اخلاق نیک ایشان را همگان به خاطر سپرده‎ اند. ایشان بسیار شوخ طبع بودند. به مستضعفان عنایت ویژه ‎ای داشت. به مشکلات آنان رسیدگی می‎کرد.
آیة الله العظمی مرعشی نجفی علاقه خاصی به اهل بیت و حضرت معصومه ـ علیها السلام ـ داشت. ایشان پیش از انقلاب، هر روز پیش از اذان صبح به حرم مشرف می‎شد. هماره مدتی پیش از باز شدن درهای حرم، پشت در می‎ماند و سپس داخل حرم می‎شد و پس از زیارت، نماز جماعت را اقامه می‎کرد.
آیة الله مرعشی نجفی در طول سالیان دراز، خدمتهای شایانی به جهان اسلام نمود. تأسیس مدارس علمیه یکی از فعالیتهای درخشان وی می‎باشد. مدرسه مهدیه در سال 1376 ق. در قم، توسط مرحوم حاج مهدی ایرانی ساخته شد و اداره آن بر عهده آیة الله مرعشی گذاشته شد. فقیه نستوه در جهت تکمیل مدرسه سعی فراوان نمود و کتابخانه مدرسه را که در برگیرنده دو هزار جلد کتاب است، بنا نهاد. مدرسه مؤمنیه در سال 1389 ق. در دو طبقه و کتابخانه مدرسه با حدود 3500 جلد کتاب نیز به وسیله ایشان تأسیس شد. مدرسه شهابیه در سال 1400 ق. در سه طبقه و مدرسه مرعشیه نیز از مدارس علمیه ‎ای است که در سه طبقه، در سال 1383 ق. به همت ایشان تأسیس شد و اداره آن بر عهده ایشان واگذار شد.
کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی نجفی از بزرگترین کتابخانه‎ های کشور و در ردیف کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کتابخانه آستانه قدس رضوی است. این کتابخانه بسیاری از کتب خطی اسلامی جهان را دارا است. بسیاری از این کتب جزو نفیس ‎ترین و با ارزش ‎ترین متون تاریخی است که قرنها از عمر آنها می‎گذرد.
آیة الله مرعشی در دوران جوانی که در حوزه علمیه نجف مشغول تحصیل بود به گردآوری کتب خطی پرداخت. وی که شاهد به غارت رفتن منابع اسلامی و نسخ خطی بود، تاب نیاورد و با شهریه ناچیز طلبگی به خرید کتب خطی پرداخت تا این میراث فرهنگی را از دستبرد بیگانگان حفظ نماید. گاه شبها در یک کارگاه برنج کوبی کار می‎کرد، روزها روزه استیجاری می‎گرفت و نماز استیجاری می‎خواند، تا هزینه خرید کتب را تهیه نماید.

آیة الله مرعشی نجفی پس از مهاجرت به قم، کتب خطی را همراه خود به ایران آورد. در قم نیز به خرید نسخ خطی و کتب ارزنده اقدام کرد. پس از مدتی به دلیل کمبود جا، کتابها را از منزل به کتابخانه مدرسه مرعشیه انتقال داد. پس از چندی طبقه سوم این مدرسه به عنوان کتابخانه ساخته شد که در نیمه شعبان 1386 ق. / 28/8/1345، با بیش از ده هزار جلد کتاب چاپی و دو هزار جلد کتاب خطی افتتاح گردید.
استقبال روز افزون طلاب و علما برای مطالعه، کمبود فضای مناسب برای کتابخانه و خرید کتابهای جدید موجب شد تا ایشان کتابخانه بسیار بزرگی (کتابخانه فعلی) را تأسیس نماید که در نیمه شعبان 1394 ق. 12/6/1353 با حدود شانزده هزار جلد کتاب چاپی و خطی افتتاح گردید.
کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی اکنون با دارا بودن بیش از 250000 جلد کتاب چاپی و 25000 جلد کتاب خطی به مسؤولیت حجة الاسلام دکتر سید محمود مرعشی نجفی ـ فرزند ایشان ـ در خدمت طلاب، فضلا، دانشجویان، دانش آموزان، محققان و نویسندگان می‎باشد.
این کتابخانه به خاطر نسخه‎ های خطی نفیس و ارزشمند و گاه منحصر به فرد و کتب قدیم مهم و کمیاب مورد توجه وافر نویسندگان، دانشمندان، مراکز علمی و تحقیقاتی سراسر جهان است. اکنون این کتابخانه شهرت جهانی دارد و با چهار صد مؤسسه، مرکز علمی و کتابخانه در سراسر جهان ارتباط دارد. کهن‌ترین نسخه خطی «زبور»،  نیز در این کتابخانه در قم نگهداری می‌شود.
همچنین این کتابخانه نخستین کتابخانه‌ کشور به لحاظ حجم عظیم نسخه‌های خطی کهن دینی و سومین کتابخانه جهان اسلام است که 65000 عنوان نسخه خطی به زبانهای فارسی، عربی، ترکی، اردو، لاتین و سانسکریت و برخی خطوط قدیم دیگر در موضوعات علوم اسلامی و غیره در آن نگهداری می‌‌شود که بعضاً در نوع خود منحصر به فرد است.
کهن‌ترین نسخه خطی اسلامی به خط کوفی بخشی از قرآن کریم است که مربوط به نیمه نخست سده دوم هجری و بخشی دیگری به خط علی ابن هلال مشهور به ابن بواب مربوط به سال 392 قمری است که بر روی پوست نگاشته شده است.
کهن‌ترین نسخه غیر خطی غیر اسلامی نیز مجموعه‌ای از زبور بر روی پوست به خط لاتین از سده دوازدهم میلادی و بخشهایی از انجیل به خط قدیم حبشی مربوط به سده دوازدهم و سیزدهم میلادی است که در این مجموعه عظیم فرهنگی وجود دارد.
 

آثار سبز

نخستین رساله های علمیه ایشان به نام «نخبة الاحکام» و «سبیل النجاة» بین سالهای 1366 ق. تا 1373 ق. چاپ شد و از همان سالها مرجعیت تقلید ایشان آغاز شد. آیة الله مرعشی پس از رحلت آیة الله العظمی بروجردی (1340 ش.) به عنوان یکی از مراجع تقلید طراز اول شیعیان جهان به شمار می‎آمد.
آیة الله مرعشی در طول سالیان دراز عمر با برکت خویش کتابها و مقاله‎ های زیادی درباره علوم قرآنی، ادبیات عرب، حدیث، دعا، فقه، اصول، منطق، لغت، تاریخ، رجال و تراجم، انساب و... نوشت که متأسفانه بیشتر آنها هنوز چاپ نشده است. شمار آثار ایشان به 148 کتاب، رساله و مقاله می‎رسد. بازسازی مرقد علامه مجلسی در اصفهان، به امر آیة الله العظمی مرعشی نجفی صورت پذیرفت. اهداء کتابهای فقهای شیعه برای دانشمندان شیعه، سنّی، مسیحی و دانشگاه های جهان نیز از فعالیتهای فرهنگی ایشان است.
وی برای تألیف زندگینامه‎ های علما، سادات و امامزاده‎ ها گاه به قبرستانهای کهن می‎رفت و به خواندن نبشته‎ های قبرهای علماء، ادباء، شعراء، سادات و امامزاده‎ ها می‎پرداخت. ایشان در سالهای 1350ـ1351 ق. به اصفهان رفت و یک هفته در گورستان تخت فولاد به ثبت تاریخ ولادت و فوت علمای به خاک سپرده شده در آن قبرستان پرداخت. بسیاری از گورستانهای دیگر اصفهان را نیز مورد تحقیق قرار داد و اطلاعات سودمندی بدست آورد.

 

همگام با نهضت امام (ره)
نهضت امام خمینی در سال 1341 با پشتیبانی مراجع تقلید همراه بود. آیة الله مرعشی نجفی هماره از نهضت امام خمینی حمایت کرد. بارها اعلامیه داد و به افشاگری پرداخت. ایشان در پی دستگیری امام خمینی در سال 1342، با ارسال اعلامیه شدید اللحنی به رژیم پهلوی، خواستار آزادی امام خمینی شدند.
ایشان همراه مراجع تقلید و علمای طراز اول کشور برای آزادی امام خمینی به تهران سفر نمود و در این راه زحمت فراوانی متحمل شد. ایشان در سال 1342، در پاسخ نامه جمعی از طلاب می‎فرماید:
چنان چه کراراً این جانب عقیده خود را اظهار کرده‎ ام، باز هم به موجب این سؤال عرض می‎کنم که حضرت آیة الله خمینی ـ دامت برکاته ـ یکی از مراجع تقلید عالم تشیع هستند و از اساطین روحانیت اسلام و از مفاخر عالم تشیع.
آیة الله العظمی مرعشی نامه‎ ها و تلگراف های فراوانی در جهت حمایت از امام خمینی برای مراجع تقلید شیعه مقیم ایران و عراق می‎فرستاد. ایشان پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، در سخنرانی ها و اعلامیه‎ ها این عمل رژیم پهلوی را محکوم می‎نمود و برای شهدای 15 خرداد، مجلس یادبود برپا می‎سازد. آیة‌ الله مرعشی هماره از انقلاب اسلامی پشتیبانی می‎نماید و جنایتهای رژیم پهلوی را افشا می‎نماید. ایشان پس از شهادت آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی در سال 1356، برای وی مجلس ترحیمی در حسینیه خویش برپا می‎کند، که پایان این مجلس به سر دادن شعارهای کوبنده علیه رژیم پهلوی و دستگیری شماری از مردم پیوند می‎خورد.
آیة الله مرعشی در طول سالهای تبعید امام خمینی، با ایشان در ارتباط بودند و با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 همراه مراجع تقلید شیعه با فرستادن اعلامیه‎ ها به هدایت نهضت می‎پردازد.  پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ایشان هماره از نظام جمهوری اسلامی حمایت کرد و در مناسبت های مختلف با ارسال پیامها به تقویت نظام پرداختند.
سرانجام مرجع بزرگ تقلید شیعه، در روز چهارشنبه 7/6/1369، در 96 سالگی دار فانی را وداع گفت و به اجداد پاکش پیوست و پیکر پاکش با حضور انبوه مردم عزادار در جوار کتابخانه بزرگش به خاک سپرده شد. درود و رحمت خدا بر او باد.


چرا باید آینده نگر باشیم؟

به آخرالزمان از منظر آخرالزمان باید نگریست.

برای بررسی آخرالزمان باید از درون آخرالزمان به آن نگریست، نه از منظر دنیا و معلومات و احساسات این‌زمانی. اینکه ما در دنیا در فضای شهر با این حالات و موقعیت شهری هستیم و می‌خواهیم از آخرالزمان صحبت کنیم، نمی‌توانیم فهم صحیحی از آخرالزمان داشته باشیم، مگر اینکه سعی کنیم خودمان را در آن حال و هوا و در آن فضا قرار دهیم. لااقل با توجه به آیات قرآن و احادیث اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) سعی کنیم فضای ظهور را در فکرمان ترسیم کنیم و درون آن فضا برویم و از درون آن فضا به آن فضا نگاه کنیم. بله اگر می‌خواهید آخرالزمان را درک کنید، باید در آن حال و هوا بروید.

یکی از معضلات ما در شناخت آخرالزمان این است که می‌خواهیم آخرالزمان را با توجه به قوانین موجود در دنیا بسنجیم، در نتیجه اشتباه برداشت می‌کنیم؛ ما می‌خواهیم آخرالزمان را با توجه به حال و هوای شهرنشینی فعلی بسنجیم، در نتیجه اشتباه می‌کنیم.

منظر دوم: آخرالزمان را باید با توجه به معلومات آخرالزمانی نگریست.

اگر می‌خواهید صحیح بدانید باید در فضایی از آیات قرآن و احادیث اهل‌بیت(ع) خودتان را قرار دهید. خداوند در قرآن آخرالزمان را چگونه ترسیم می‌کند؟ شما معلومات و طرز فکر خودتان را نسبت به دنیا کنار بزنید و در آیات مربوط به آخرالزمان بروید و در آن آیات قرار بگیرید و از درون آن آیات و با توجه به قوانین توصیف شده در آن آیات سعی کنید که به آخرالزمان نگاه کنید تا ترسیمی درست و معلوماتی صحیح نسبت به آخرالزمان داشته باشید.

منظر سوم: به آخرالزمان باید با توجه به جغرافیای عالم نگریست.

جایگاه مقوله‌ای به نام آخرالزمان در جغرافیای عالم و سیر تحوّلات عالم چیست؟ با توجه به جغرافیای عالم چرا مقوله‌ای به نام آخرالزمان باید جایگاه داشته باشد و اصلاً آخرالزمان چه جایگاهی دارد؟ همچنین با توجه به سیر تحوّلاتی که خداوند در عالم قرار داده، آخرالزمان چه جایگاهی دارد و چرا باید چنین موقعیتی داشته باشد؟ باید با توجه به قوانین و فعل و انفعالاتی که خداوند در عالم قرار داده است به ماجرای ظهور نگاه کرد.
منظر چهارم: به آخرالزمان باید با توجه به برنامه مُلک نگریست.

برنامه مُلک؟ ای انسان! اگر می‌خواهی یهودی فکر نکنی، اگر می‌خواهی قائل به «یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ»[1] نباشی، باید در قالب تفکر و برنامه و عمل خود قائل به برنامه داشتن مُلک خداوندی باشی؛ یعنی اول باید قائل به این باشی که خداوند در عالم مُلک و پادشاهی دارد و بعد باید قائل باشی که خداوند برای مُلک خود در کلّ عالم برنامه‌ای دارد. خداوند عالم را بر اساس لهو و لعب اداره نمی‌کند، بر اساس برنامه‌ای مُتقن مُلکش را اداره می‌کند. حال در خلال برنامه مُلک خداوندی جایگاه ظهور چیست؟

منظر پنجم: به آخرالزمان باید با توجه به اینکه «امام چه می‌خواهند» نگریست.

طبق اعتقاد تمامی ادیان الهی، در آخرالزمان مُنجی موعود که ما ایشان را با نام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌شناسیم خواهد آمد و البته پیروزی حق بر باطل و نیز برقراری عدل و حکومت جهانی به او قائم خواهد بود، و مسلّم است که ایشان برای سیر پیروزی خود و برپایی حکومتِ عدل، برنامه و رفتارهایی مد نظر دارند؛ لذا بجاست که مطابق این اعتقاد به این موضوع بپردازیم که امام(ع) از چه منظری به آخرالزمان نگاه می‌کنند، چه برنامه‌ای برای آخرالزمان دارند، و چه رفتارهایی در آستانه آخرالزمان و بعد از آن می‌خواهند انجام دهند.

منظر ششم: توجه به نقش مفاهیم، اشیاء و افراد خاص در آخرالزمان

ما باید مفاهیم، اشیاء و افرادی را که در آخرالزمان نقش دارند صحیح بشناسیم و از آن منظری که بشود آنها را صحیح دید به آخرالزمان نگاه کنیم؛ مثلاً اینکه ما در آخرالزمان مقوله‌ای به نام «نازل شدن ملائک» را قبول داشته باشیم یا نه، این در تصوّر ما نسبت به آخرالزمان بسیار اثرگذار است. مثال دیگر اینکه آیا ما قائل به معجزات عظیم و تغییر قوانین دنیا در آخرالزمان هستیم یا نه؟ این موضوع و این قبیل موضوعات در تصویر ذهنی ما نسبت به آخرالزمان بسیار مؤثر است.

ب) چه خواهد شد؟

در این قسمت می‌خواهیم بدانیم که چه خواهد شد؛ آیا تصویر واضحی از آینده وجود دارد؟ سیر حوادث آخرالزمان چیست؟ در آخرالزمان جبهه‌بندی‌ها چگونه است؟ چه کسی می‌داند که در آخرالزمان چه خواهد شد؟
تأمل: برخی از متفکرین و یا متخصّصین تعلیم و تربیت و یا مشتاقان مهدویّت برای آمادگی مردم نسبت به ظهور امام زمان(عج) برنامه‌هایی را ارائه می‌کنند، در حالی که آنها ابتدا باید بدانند که چه خواهد شد، و بعد باید به این موضوع بپردازند که چه باید کرد. خب در قبال چیزی که نمی‌دانند چگونه واقع خواهد شد، چطور می‌توانند برنامه‌ریزی کنند؟ و چطور می‌خواهند از آن ماجرا استقبال کنند؟ به عنوان مثال گفته می‌شود که فردی می‌خواهد به شهر ما بیاید، به استقبال او برویم. سؤال می‌کنیم که این فرد با هواپیما می‌خواهد بیاید یا قطار، با ماشین می‌‌آید یا با کشتی؟ آیا پیاده می‌آید؟ الان می‌خواهد بیاید بعداً؟ با چه کسانی می‌آید؟ و به خاطر چه رفتاری می‌خواهد بیاید؟

پس ابتدا بدانیم که چه خواهد شد، سپس به این موضوع بپردازیم که چه باید کرد. اگر ما به طور صحیح ندانیم که در آخرالزمان چه خواهد شد، برنامه‌ای که برای استقبال از آن ارائه می‌کنیم برنامه صحیحی نخواهد بود. آیا کسی می‌داند که چه خواهد شد؟

ج) چرا اینطور می‌شود؟

وقتی که متوجه شدیم «چه خواهد شد»، این سؤال مطرح می‌شود که «چرا اینطور می‌شود»، چرا اینهمه حوادث آخرالزمان؟ چرا اینهمه شدائد؟ آیا می‌توانیم در این زمینه به جواب زیبا و جالبی برسیم؟

د) چه باید کرد؟

پس از اینکه فهمیدیم از کدام منظر باید به آخرالزمان نگاه کنیم و اینکه فهمیدیم چه خواهد شد و چرا اینطور خواهد شد، اکنون به این موضوع بپردازیم که چه باید کرد. اول به طور صحیح بفهمیم که چه خواهد شد و بعد به این موضوع بپردازیم که چه باید کرد، چه چیزی نیاز است و از چه روشی باید استفاده کرد؟ از چه راهی باید حرکت کرد؟ آیا رفتاری فرهنگی داشته باشیم یا رفتاری سیاسی؟ باید دنبال خودسازی بود یا باید اسب و شمشیر باید آماده کرد؟ از میان روش‌ها و راه‌های مختلف باید بهترین راه را متوجه شویم و برگزینیم. وقتی مراحل حوادث آینده را بررسی می‌کنیم، با عظمت، شدّت و عجایب صحنه مواجه می‌شویم و بارها این سؤال پیش می‌آید که آیا برای سرافراز شدن در آخرالزمان و بهره‌مندی از مواهب بعد از ظهور راهی هست؟ آیا خداوند کلید یا شاهکلیدی برای این موضوع معرفی کرده است یا نه؟

در مجموع ما باید همیشه از صحنه‌ها جلوتر باشیم، یعنی باید تربیت لازمه برای صحنه‌های آخرالزمان را زودتر واجد شویم. زیرا در هر مقطع از حوادث آینده نوعی از تربیت مد نظر است که به خاطر آن صحنه‌های آینده واقع خواهد شد.

ه) آیا اطمینان داریم که صحیح‌ترین و بهترین معلومات و روش و ... را برگزیده‌ایم؟

ما باید از کسب صحیح‌ترین و بهترین معلومات و برنامه و روش عمل اطمینان حاصل کنیم، آیا واقعاً ما بهترین تفکر را برگزیده‌ایم؟ و آیا برای نگریستن به آینده بهترین منظر را انتخاب کرده‌ایم؟ آیا به صحیح‌ترین وجه متوجه شده‌ایم که چه خواهد شد و چرا اینطور خواهد شد؟ آیا به صحیح‌ترین وجه متوجه شده‌ایم که چه باید کرد؟ باید از کسب این مقولات اطمینان حاصل کنیم.

و) تبیین ما از ماجرای آخرالزمان چقدر راهگشا و کارآمد است؟

در مجموع، تبیینی که ما از ماجرای آخرالزمان ارائه می‌کنیم چقدر راهگشا است؟ چقدر منطقی و صحیح است؟ و چقدر قابل تبدیل شدن به برنامه است و چقدر قابلیّت عمل دارد؟ آیا تفکری را مطرح می‌کنیم که بتوان از درون آن برنامه‌ای به دست آورد و اگر احیاناً بشود از درونش برنامه استخراج کرد آیا آن برنامه عملی خواهد بود، آیا عمل طبق آن برنامه منطقی است؟ آیا همه می‌توانند طبق آن حرکت کنند. و مهم‌تر اینکه آیا تبیین ما قرآنی است؟ ان‌شاءالله خداوند در شناخت صحیح، فهم صحیح، پرداختن صحیح و عمل صحیح به این مقولاتی که مطرح شد نصرت‌مان کند

بانو فاطمه (س)

                                                                      

 

 

 

 

این مناسبت ها بهانه ای است که ما با این بزرگان بیشتر آشنا شویم . 

 

 

ادامه مطلب ...

انسان ها ی نخستین

نقاشی های انسان نخستین در سلماس

 تهران‎ ـ نقاشی‎ های‎‎‎ صخره‎ای روستـای اجـواج‎ شهرستان‎‎ سلماس‎ نشان از سـابقـه150 هـزار ساله ی‎ زندگی‎ بشر در این‎ مناطق‎ دارد.

در این‎‎‎ نقاشی‎ ها، انسان های‎ نخستین اشکال‎ قوچ‎ و بزهای‎‎‎ کوهی‎ را بـر روی صخـره‎ هـای عظیم‎ آذرین‎ حک کرده‎اند0

استفاده از خطوط به جای سطوح از ویژگی های نقاشی های صخره ای در روستای اجواج سلماس است.

این نقاشی ها احتمالاً متعلق به دوره ی پالئولتیک میانی است.

ادامه مطلب ...