سلام

دوستای گلم اگه باز گذرتون به اینجا خورد به ایدی اینستاگرامم سربزنید.دلتنگ همتونم واو روزهای پر خاطره وبلاگ ....

Raha.soleimany ایدی اینستاگرام 

عید سال 93

سلام دوستان 


من باز برگشتم ...


سال نو مبارک امیدوارم امسال همتون سالی متفاوت داشته باشید ...



کتاب زمزمه های تب آلوده من در باد

برخیز ای عشق من بر بالای کوه دوست داشتن ایستاده ام ...
بادبرقله همچون پیچکی کوه را در اغوش کشیده ...
او سرشار از بودن توست ...


(از کتاب زمزمه های تب آلوده من در باد)



پ.ن


بالاخره  کتاب از زیر چاپ دراومد .دوستای که لطف گرفتند و سراغ می گرفتند باید بگم

 دوستای تهرانی با انتشارات تماس بگیرند تا از جای که به محلشون نزدیک است تهیه کنند .شماره تماس

 44301288 انتشارات شوکا -دوستان اصفهانی از کتابفروشی های روبروی هتل عباسی داخل 

زیر زمین شهر کتاب کوثر...

جاری باشید 

تکیه گاه ....


هر زمان خسته شدم و خواستم تکیه کنم کمرم شکست ... 
چون تنها تکیه گاهم باد بود که اعتبار نداشت وجا خالی می داد .

 

پ.ن

 

 

گاهی می خوای فقط بنویسی اما نمی دانی از چی و از کی انجاست که مخت هنگ کرده ...

 

هر از گاهی میام اینجا که فقط سراغی بگیرم از خاطرات گذشته و از ادمهای از یاد رفته ....

جاری باشید

 

  

سال 92

 

 

دارم مي بينم... جمشيد را كه بر ديو خشكسالي پيروز شده

و مي خندد وشايد خنده اش از زماني است كه كام مردم را شيرين كرد .

هميشه اين موقع چشم به ماهي قرمز توي تنگ مي دوزم فكر كنم

قشنگترین رقصش در این زمان است.

فقط نبايد حواسم پرت شود يه لحظه است اگه نبيني مي گذره

حتي يه سال خواستم ازش فيلم بگيرم اما اونقدر حيا داشت كه

جلوي دوربين نرقصيد .

واي شروع شد داره مي رقصه همه مي خندند و به هم

تبريك مي گن صداي آهنگ هميشگي از تلويزيون پخش مي شه

و من در انتظار يك سال ديگر مي مانم تا رقص ماهي و زمانه را با هم

سال نو مبارک

امیدوارم سالی پر از شادی و عشق برای همه شما دوستان عزیزم باشد .

 وقت سال تحویل من رو خیلی دعا کنید ....

 

همتون رو دوست دارم اگر کسی از من دلخوره ازش می خوام منو ببخشه ...

ارزوی بهترین را برای شما دوستان عزیزم بخصوص ...

امسال محمد عزیز با رفتنش دلمان را خالی کرد ...

به او هم تبریک می گویم منزل نو مبارک ...

پ.ن

امسال سال سختی برای همه بود ...

سه تا کار اساسی توی این سال کردم ...

نمی دانم سال اینده چه می شود ؟!!!!

چشمهایم را می بندم و ...هرچه باداباد..

جاری باشید

با قلبت چه می کنی؟؟؟

 

گیرم از چشمانم فرار می کنی..

مرا از جلوی چشمانت حذف می کنی...

قلبت را چه می کنی که بی من آرامت نمی گذارد ..

بیا دستت را به دستم بده تا ارام گیری...

قول می دهم با اولین بوسه جادویت کنم ...

 

پ.ن

سلام خیلی وقته اینجا نبودم .دلم تنگ شده بود.

نمی دونم از دوستانم کیا هستن کیا نه ؟

هر کی هست خودش حاضری بزنه ...

جاری باشید

دلتنگم...

 

دلتنگم از این دنیا ...

برایم قصه ای بگو ...

چقدر خواب خوبه وقتی دلخوشی به بیداری نباشه ...

 

 

پ.ن

بالاخره فیلم گل یا پوچ هم به میز تدوین رسید...

http://www.pana.ir/Pages/News-14331.aspx

جاری باشید

بزنم یا نزنم؟؟

 

حرفها دارم اما... بزنم یا نزنم؟

با تو ام، با تو خدا را! بزنم یا نزنم؟

همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
...
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:

دست بر میوه‌ی حوا بزنم یا نزنم ؟

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم؟

دست بر دست همه عمر در این تردیدم:

بزنم یا نزنم؟ ها؟ بزنم یا نزنم؟
 
 
(به مناسبت سالگرد قیصر امین پور)
 
 
پ.ن 
 
بازم  سکوت...
 
 
جاری باشید
 
 

پای قلب هایمان ایستاده ام....

 

دوستم داشته باش            دوستم داشته باش

 

بادها دل تنگند                    دست ها بي هوده

 

چشم ها بي رنگند                دوستم داشته باش

 

شهر ها مي لرزند                 برگ ها مي سوزند

 

ياد ها مي گندند                      باز شو تاپرواز

 

سبزباش از أواز                      أشتي كن با رنگ

 

عشق بازي با ساز                  دوستم داشته باش

 

سيب ها خشكيده                   ياس ها پوسيده

 

شير هم ترسيده                     دوستم داشته باش

 

عطر ها در راهند                    دوستت دارم ها

 

أه چه كوتاهند                        دوستت خواهم داشت

 

بيش تر از باران                       گرم تر از لبخند

 

داغ چون تابستان                  دوستت خواهم داشت

 

شاد تر خواهم شد                ناب تر روشن تر

 

بارور خواهم شد                   دوستم داشته باش

 

برگ را باور كن                      أفتابي تر شو

 

باغ را از بر كن                     دوستم داشته باش

 

عطر ها در راهند                  دوستت دارم ها

 

أه چه كوتاهند                    خواب ديدم در خواب

 

أب أبي تر بود                       روز پر سوز نبود

 

زخم شرم أور بود                  خواب ديدم در تو

 

رود از تب مي سوخت           نور گيسو مي بافت

 

باغچه گل مي دوخت             دوستم داشته باش

 

عطر ها در راهند                    دوستت دارم ها

 

أه چه كوتاهند

 

 

(شهيار قنبری)

******************************************

همه باورهای دوست داشتنت را  گران خریدارم ..

اینبار پای قلب هایمان ایستاده ام ...

 

جاری باشید

شک...

 

در قفس داره باز می شه ...

 

از روزی که اسیر این قفس شدم خواب پرواز می دیدم ...

 

اماحالا من می ترسم نکند بالهایم طاقت پرواز نداشه باشد ...

 

جاری باشید