دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***
دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***

چرا باید آینده نگر باشیم؟

به آخرالزمان از منظر آخرالزمان باید نگریست.

برای بررسی آخرالزمان باید از درون آخرالزمان به آن نگریست، نه از منظر دنیا و معلومات و احساسات این‌زمانی. اینکه ما در دنیا در فضای شهر با این حالات و موقعیت شهری هستیم و می‌خواهیم از آخرالزمان صحبت کنیم، نمی‌توانیم فهم صحیحی از آخرالزمان داشته باشیم، مگر اینکه سعی کنیم خودمان را در آن حال و هوا و در آن فضا قرار دهیم. لااقل با توجه به آیات قرآن و احادیث اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) سعی کنیم فضای ظهور را در فکرمان ترسیم کنیم و درون آن فضا برویم و از درون آن فضا به آن فضا نگاه کنیم. بله اگر می‌خواهید آخرالزمان را درک کنید، باید در آن حال و هوا بروید.

یکی از معضلات ما در شناخت آخرالزمان این است که می‌خواهیم آخرالزمان را با توجه به قوانین موجود در دنیا بسنجیم، در نتیجه اشتباه برداشت می‌کنیم؛ ما می‌خواهیم آخرالزمان را با توجه به حال و هوای شهرنشینی فعلی بسنجیم، در نتیجه اشتباه می‌کنیم.

منظر دوم: آخرالزمان را باید با توجه به معلومات آخرالزمانی نگریست.

اگر می‌خواهید صحیح بدانید باید در فضایی از آیات قرآن و احادیث اهل‌بیت(ع) خودتان را قرار دهید. خداوند در قرآن آخرالزمان را چگونه ترسیم می‌کند؟ شما معلومات و طرز فکر خودتان را نسبت به دنیا کنار بزنید و در آیات مربوط به آخرالزمان بروید و در آن آیات قرار بگیرید و از درون آن آیات و با توجه به قوانین توصیف شده در آن آیات سعی کنید که به آخرالزمان نگاه کنید تا ترسیمی درست و معلوماتی صحیح نسبت به آخرالزمان داشته باشید.

منظر سوم: به آخرالزمان باید با توجه به جغرافیای عالم نگریست.

جایگاه مقوله‌ای به نام آخرالزمان در جغرافیای عالم و سیر تحوّلات عالم چیست؟ با توجه به جغرافیای عالم چرا مقوله‌ای به نام آخرالزمان باید جایگاه داشته باشد و اصلاً آخرالزمان چه جایگاهی دارد؟ همچنین با توجه به سیر تحوّلاتی که خداوند در عالم قرار داده، آخرالزمان چه جایگاهی دارد و چرا باید چنین موقعیتی داشته باشد؟ باید با توجه به قوانین و فعل و انفعالاتی که خداوند در عالم قرار داده است به ماجرای ظهور نگاه کرد.
منظر چهارم: به آخرالزمان باید با توجه به برنامه مُلک نگریست.

برنامه مُلک؟ ای انسان! اگر می‌خواهی یهودی فکر نکنی، اگر می‌خواهی قائل به «یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ»[1] نباشی، باید در قالب تفکر و برنامه و عمل خود قائل به برنامه داشتن مُلک خداوندی باشی؛ یعنی اول باید قائل به این باشی که خداوند در عالم مُلک و پادشاهی دارد و بعد باید قائل باشی که خداوند برای مُلک خود در کلّ عالم برنامه‌ای دارد. خداوند عالم را بر اساس لهو و لعب اداره نمی‌کند، بر اساس برنامه‌ای مُتقن مُلکش را اداره می‌کند. حال در خلال برنامه مُلک خداوندی جایگاه ظهور چیست؟

منظر پنجم: به آخرالزمان باید با توجه به اینکه «امام چه می‌خواهند» نگریست.

طبق اعتقاد تمامی ادیان الهی، در آخرالزمان مُنجی موعود که ما ایشان را با نام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌شناسیم خواهد آمد و البته پیروزی حق بر باطل و نیز برقراری عدل و حکومت جهانی به او قائم خواهد بود، و مسلّم است که ایشان برای سیر پیروزی خود و برپایی حکومتِ عدل، برنامه و رفتارهایی مد نظر دارند؛ لذا بجاست که مطابق این اعتقاد به این موضوع بپردازیم که امام(ع) از چه منظری به آخرالزمان نگاه می‌کنند، چه برنامه‌ای برای آخرالزمان دارند، و چه رفتارهایی در آستانه آخرالزمان و بعد از آن می‌خواهند انجام دهند.

منظر ششم: توجه به نقش مفاهیم، اشیاء و افراد خاص در آخرالزمان

ما باید مفاهیم، اشیاء و افرادی را که در آخرالزمان نقش دارند صحیح بشناسیم و از آن منظری که بشود آنها را صحیح دید به آخرالزمان نگاه کنیم؛ مثلاً اینکه ما در آخرالزمان مقوله‌ای به نام «نازل شدن ملائک» را قبول داشته باشیم یا نه، این در تصوّر ما نسبت به آخرالزمان بسیار اثرگذار است. مثال دیگر اینکه آیا ما قائل به معجزات عظیم و تغییر قوانین دنیا در آخرالزمان هستیم یا نه؟ این موضوع و این قبیل موضوعات در تصویر ذهنی ما نسبت به آخرالزمان بسیار مؤثر است.

ب) چه خواهد شد؟

در این قسمت می‌خواهیم بدانیم که چه خواهد شد؛ آیا تصویر واضحی از آینده وجود دارد؟ سیر حوادث آخرالزمان چیست؟ در آخرالزمان جبهه‌بندی‌ها چگونه است؟ چه کسی می‌داند که در آخرالزمان چه خواهد شد؟
تأمل: برخی از متفکرین و یا متخصّصین تعلیم و تربیت و یا مشتاقان مهدویّت برای آمادگی مردم نسبت به ظهور امام زمان(عج) برنامه‌هایی را ارائه می‌کنند، در حالی که آنها ابتدا باید بدانند که چه خواهد شد، و بعد باید به این موضوع بپردازند که چه باید کرد. خب در قبال چیزی که نمی‌دانند چگونه واقع خواهد شد، چطور می‌توانند برنامه‌ریزی کنند؟ و چطور می‌خواهند از آن ماجرا استقبال کنند؟ به عنوان مثال گفته می‌شود که فردی می‌خواهد به شهر ما بیاید، به استقبال او برویم. سؤال می‌کنیم که این فرد با هواپیما می‌خواهد بیاید یا قطار، با ماشین می‌‌آید یا با کشتی؟ آیا پیاده می‌آید؟ الان می‌خواهد بیاید بعداً؟ با چه کسانی می‌آید؟ و به خاطر چه رفتاری می‌خواهد بیاید؟

پس ابتدا بدانیم که چه خواهد شد، سپس به این موضوع بپردازیم که چه باید کرد. اگر ما به طور صحیح ندانیم که در آخرالزمان چه خواهد شد، برنامه‌ای که برای استقبال از آن ارائه می‌کنیم برنامه صحیحی نخواهد بود. آیا کسی می‌داند که چه خواهد شد؟

ج) چرا اینطور می‌شود؟

وقتی که متوجه شدیم «چه خواهد شد»، این سؤال مطرح می‌شود که «چرا اینطور می‌شود»، چرا اینهمه حوادث آخرالزمان؟ چرا اینهمه شدائد؟ آیا می‌توانیم در این زمینه به جواب زیبا و جالبی برسیم؟

د) چه باید کرد؟

پس از اینکه فهمیدیم از کدام منظر باید به آخرالزمان نگاه کنیم و اینکه فهمیدیم چه خواهد شد و چرا اینطور خواهد شد، اکنون به این موضوع بپردازیم که چه باید کرد. اول به طور صحیح بفهمیم که چه خواهد شد و بعد به این موضوع بپردازیم که چه باید کرد، چه چیزی نیاز است و از چه روشی باید استفاده کرد؟ از چه راهی باید حرکت کرد؟ آیا رفتاری فرهنگی داشته باشیم یا رفتاری سیاسی؟ باید دنبال خودسازی بود یا باید اسب و شمشیر باید آماده کرد؟ از میان روش‌ها و راه‌های مختلف باید بهترین راه را متوجه شویم و برگزینیم. وقتی مراحل حوادث آینده را بررسی می‌کنیم، با عظمت، شدّت و عجایب صحنه مواجه می‌شویم و بارها این سؤال پیش می‌آید که آیا برای سرافراز شدن در آخرالزمان و بهره‌مندی از مواهب بعد از ظهور راهی هست؟ آیا خداوند کلید یا شاهکلیدی برای این موضوع معرفی کرده است یا نه؟

در مجموع ما باید همیشه از صحنه‌ها جلوتر باشیم، یعنی باید تربیت لازمه برای صحنه‌های آخرالزمان را زودتر واجد شویم. زیرا در هر مقطع از حوادث آینده نوعی از تربیت مد نظر است که به خاطر آن صحنه‌های آینده واقع خواهد شد.

ه) آیا اطمینان داریم که صحیح‌ترین و بهترین معلومات و روش و ... را برگزیده‌ایم؟

ما باید از کسب صحیح‌ترین و بهترین معلومات و برنامه و روش عمل اطمینان حاصل کنیم، آیا واقعاً ما بهترین تفکر را برگزیده‌ایم؟ و آیا برای نگریستن به آینده بهترین منظر را انتخاب کرده‌ایم؟ آیا به صحیح‌ترین وجه متوجه شده‌ایم که چه خواهد شد و چرا اینطور خواهد شد؟ آیا به صحیح‌ترین وجه متوجه شده‌ایم که چه باید کرد؟ باید از کسب این مقولات اطمینان حاصل کنیم.

و) تبیین ما از ماجرای آخرالزمان چقدر راهگشا و کارآمد است؟

در مجموع، تبیینی که ما از ماجرای آخرالزمان ارائه می‌کنیم چقدر راهگشا است؟ چقدر منطقی و صحیح است؟ و چقدر قابل تبدیل شدن به برنامه است و چقدر قابلیّت عمل دارد؟ آیا تفکری را مطرح می‌کنیم که بتوان از درون آن برنامه‌ای به دست آورد و اگر احیاناً بشود از درونش برنامه استخراج کرد آیا آن برنامه عملی خواهد بود، آیا عمل طبق آن برنامه منطقی است؟ آیا همه می‌توانند طبق آن حرکت کنند. و مهم‌تر اینکه آیا تبیین ما قرآنی است؟ ان‌شاءالله خداوند در شناخت صحیح، فهم صحیح، پرداختن صحیح و عمل صحیح به این مقولاتی که مطرح شد نصرت‌مان کند

انسان ها ی نخستین

نقاشی های انسان نخستین در سلماس

 تهران‎ ـ نقاشی‎ های‎‎‎ صخره‎ای روستـای اجـواج‎ شهرستان‎‎ سلماس‎ نشان از سـابقـه150 هـزار ساله ی‎ زندگی‎ بشر در این‎ مناطق‎ دارد.

در این‎‎‎ نقاشی‎ ها، انسان های‎ نخستین اشکال‎ قوچ‎ و بزهای‎‎‎ کوهی‎ را بـر روی صخـره‎ هـای عظیم‎ آذرین‎ حک کرده‎اند0

استفاده از خطوط به جای سطوح از ویژگی های نقاشی های صخره ای در روستای اجواج سلماس است.

این نقاشی ها احتمالاً متعلق به دوره ی پالئولتیک میانی است.

ادامه مطلب ...

اهمیت علم و دانش در اسلام

نوشته: أبو صلاح
الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه أجمعین و بعد:
می دانیم که خداوند ملائکه را از نور آفریده وبه آنان عقل و نیروی فرمانبرداری داده، اسباب و انگیزه های انحراف را در اختیارشان قرار نداده است. واز طرف دیگر حیوانات را آفریده که تنها از غرایز و کششهای حیوانی خویش پیروی می نمایند و از نیروی عقل و اندیشیدن همچون انسان محروم می باشند. اما انسان را آفریده و از یک طرف به او توانایی تعقّل واندیشیدن را داده و از طرف دیگر انگیزه ها و اسباب خواسته های نفسانی و حیوانی را در اختیارش قرار داده است. وبه همین خاطر دو نیروی درونی عقلانی و خیر خواهی، نفسانی و شرارت، هر یک او را به طرف خویش می کشانند. ودر همین ارتباط است که اسلام به نقش و منزلت علم در جهت تقویت جنبۀ عقلانی وخیرخواهی انسان اشاره نموده ومی فرماید:
(تنها آگاهان و دانشمندانند که براستی از خداوند می ترسند ) -«فاطر:28»
بدین معنی که تنها عالمان و آگاهانی که به مقام و منزلت خداوند آگاهی راستینی دارند، هراس ( انحراف از دین او را) در دل دارند. زیرا آگاهی حقیقی خشیّت را در پی دارد.
قرآن در حرمت نهادن به علم و علما و بلندی بخشیدن منزلت صاحبان علم و اندیشه پیشگام و پرچمدار همۀ کتابهای ادیان آسمانی است.
همچنین خداوند متعال در جای دیگر می فرماید: (بگو: آیا آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند مساویند؟ این تنها اندیشمندانند که متذکر می شوند) «زمر:9»
اسلام رفتن به دنبال کسب علم ودانش را یکی از واجبات به شمار می آورد، و اوّلین آیاتی از قرآن که نازل شده اند با «خواندن و قلم و علم» آغاز شده است.
احادیث نبوی همۀ آیات قرآنی را که به جایگاه علم و منزلت علما مربوط می شود مورد تأکید قرار میدهند. از رسول خداصلی الله علیه وسلم روایت شده است: ( چنانچه خداوند به کسی ارادۀ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می سازد.) «رواه البخاری و مسلم»(1037)
و از ابوهریره روایت شده است که: (هرگاه عمر انسان خاتمه پیدا نماید، کار وعمل او بجز در سه مورد پایان می پذیرد: یکی صدقه واحسانی که ادامه پیدا کند ، دوم : علمی که مورد استفاده قرار بگیرد، سوم: فرزند پاک وپرهیزگاری که برای او دعای خیر بنماید).« رواه مسلم»(1631)
یکی از ویژگیهای علم و دانش دوام و ماندگاری منافع آن است. و اجر و پاداش آن هم حتی پس از مرگ برای انسان همچنان ادامه پیدا خواهد نمود. حافظ المنذری می گوید: ( کسی که علم سودمندی را به دیگری می آموزد و نسخه برداری می نماید پاداش خود و پاداش همه کسانی که آن را می آموزند یا نسخه برداری می کنند و آنهایی که به آن پس ازاو عمل می کنند، تا زمانی که آن علم باقی می ماند و به آن عمل می شود، پاداش نویسنده و نقل کنندۀ آن باقی خواهد ماند.
همچنین کسانی که چیزهای غیرمفید را می نگارند و به طرق مختلف آن را در اختیار مردم قرار می دهند، گناه آن و گناه کسانی که آن را می خوانند ونسخه برداری می کنند و پس از او به آن عمل می نمایند، تا زمانی که آن دانش و وسیله زیانبار و عمل به آن وجود داشته باشد، ادامه پیدا خواهد کرد). « المنتقی من الترغیب والترهیب ج1 ص125».
اما منزلت وجایگاه علم در نزد بزرگان اسلام به اینگونه بیان شده که حضرت علی رضی الله عنه خطاب به کمیل بن زیاد می فرماید:
(ای کمیل! بدان که: علم نگهبان توست و تو نگبهان مال و ثروت، علم حاکم و داور است و دارایی محکوم و مورد قضاوت قرار می گیرد، خرج و هزینه نمودن از مقدار ثروت می کاهد، اما انفاق و دادن علم به دیگران آن را بیشتر و خالص تر می گرداند).
امام ابن القیم جوزیه این سخنان سنجیدۀ حضرت علی کرّم الله وجهه را که در واقع گلی بر گرفته از گلستان نبوّت می باشد، در کتاب «مفتاح دار السّعادة» بسیار زیبا تشریح نموده است.
ودیگر فضایل و ارزشی که علم دارد اینست که در پیشاپیش عمل قرار دارد، و انسان را به عملگرایی راهنمایی می نماید.
در حدیثی مشهور که از معاذ در مورد فضیلت علم ابن عبدالبرّ آن را روایت می نماید چنین آمده است:
(علم را بیاموزید! زیرا فراگیری آن خداگرایی، و کسب آن عبادت، و مدارسه اش ذکر وتسبیح، و تحقیق و بررسیش جهاد، و آموزش آن صدقه، وبخشش از آن موجب نزدیک شدن به خداوند می شود).
یکی دیگر از فضایل علم بر اساس آنچه در احادیث به اثبات رسیده، برتری و فضل آن بر عبادت ومقدم بودن عالمان برعابدان است. در حدیث مشهور ابودرداء آمده است که: (فضل و برتری عالم بر عابد، مانند برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است.«رواه احمد واصحاب السنن».
ودر روایتی که ابو امامه نقل می نماید آمده است: (فضلیت عالم بر عابد مانند فضیلت من بر پایین ترین شماست).
«صحیح الجامع الصغیر» (4213)
از این جهت علم و دانش بر عبادت برتری داده شده که منافع علم شامل عالم ودیگران نیز می شود، و منافع عبادت منحصر به خودعبادت گذار است. و به عبارت دیگر خیر و دستاورد عبادت تنها متعلق به عبادت کننده و منافع علم فراگیر و همگانی است.( برگرفته از بیداری اسلامی )

تقسیمات ستاره شناسی

 تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

 

لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید

ادامه مطلب ...