دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***
دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***

داستان کوتاه

 حس خوشبختی  

  

دخترک چند روزی بود که پاش شکسته بود و توی خونه مونده بود.از اینکه خونه نشین شده بود ونمی تونست راه بره کلافه شده بود .تصمیم گرفت به پارک بره تاحال وهواش عوض بشه .
وقتی روی نیمکت پارک نشست ،چشمش به دختری که د و پاش فلج بود وروی نیمکت روبرو نشسته بود افتاد .از مادرش که اونو به پارک برده بود خواست تا روی اون نیمکت کنار اون دختر بشینه.
وقتی نشست سلام کرد وسر صحبت رو با اون باز کرد.با حالتی اندهناک وگلایه مند گفت، خیلی سخته که دیگران راه می رن وما نمی تونیم. دختری که پاهاش فلج بود با تعجب به اون نگاه کرد. دخترک ادامه داد،تازه امثال شماها رو درک می کنم. دختر در جوابش خندید .
دخترک پرسید ،چرااز حرفهای من تعجب کردی ،چرا خندیدی.دختر جواب داد ، دلیل خنده ی من اینه که تو فکر می کنی امثال منو درک می کنی. دخترک گفت ،مگه ما مثل هم نیستیم. دختر جواب داد نه،چون تو پرنده ای هستی که آزاد بودی . چند روزه که اسیر شدی. برای همینه که خودتو به در ودیوار می کوبی و حسرت آزادی رو می خوری. ولی من از بدو تولد تو قفس بودم.
معنی آزادی رو نفهمیدم که حسرت اونو بخورم و برای رسیدن بهش تلاش کنم. برای همینه که
متعجبم از شکوه های تو. من خیلی راضیم از این وضع.
دخترک خیلی فکر کرد حق با اون دختر بود. خدارو شکر کرد که اونقدر خوشبخت بود که می تونست تفاوت بین سختی و آسایش رو درک کنه. تازه فهمیده بود که همیشه این آدمهای خوشبختند که درد رو حس می کنند ومی نالند وشکوه می کنند. چرا که اون کسی که خوشبختی رو حس نکرده از بدبختی شکوه ای نداره

نظرات 6 + ارسال نظر
site02 1391,07,19 ساعت 07:22 ب.ظ http://www.site02.orq.ir

98560195848آیا بالاخره راهی برای کسب درآمد از اینترنت وجود دارد ؟؟؟
یک راه مطمئن و درآمدزا برای کسانیکه مایلند از صفر شروع نموده و از هیچ به همه چیز برسند
درآمد بسیار زیاد , آسان , مطمئن و قانونی برای صاحبان سایتها , وبلاگها و بازاریابها
با هر بازدید و سابقه فعالیتی که دارید به گروه ما بپیوندید
>>> و طعم واقعی پول اینترنتی را حس کنید <<<
آیا تا به حال اندیشیده اید که می توانید در منزل و بدون نیاز به خروج از منزل حتی تا سقف 755 هزار تومان در ماه نیز درآمد داشته باشید؟؟؟
برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.site02.orq.ir

غزل 1391,07,20 ساعت 12:38 ب.ظ

بالاخره هر کسی یه تفسیری از آزادی داره دیگه

آره ، همینطوره

زهرا 1391,07,20 ساعت 01:42 ب.ظ http://biotechnology1390.blogfa.com/

یاد دارم یک غروب سرد سرد
میگذشت از کوچه ی ما دورگرد
دوگردم کهنه قالی میخرم
دست دوم جنس عالی میخرم
کاسه وظرف سفالی میخرم
گرنداری کوزه خالی میخرم
اشک درچشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید وبغضش شکست
اول ماه است ونان درسفره نیست
کی خدا شکرت ولی این زندگیست
بوی نان تازه هوشم برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت آقا...سفره خالی میخرید ؟؟


سلام

ممنونم از حضورتون

طبق آخرین تحقیقات زیر 18 سال کودک محسوب میشن(چی گفتم)
حالا کودو نوجوان فرق چندانی نداره

موفق باشین

التماس دعا

یاعلی

سلام ...
خواهش میکنم ...
پس منم کودکم ...
آره ، همینطوره
شما هم موفق باشی ...
ملتمسیم به دعا

زهرا 1391,07,21 ساعت 01:47 ب.ظ http://biotechnology1390.blogfa.com/

سلام


آره دی خوب اسمش مدرسه است دیگه درس نخونیم پس چیکار کنیم؟

ولی یه خورده ای سخته

موفق باشین

یاعلی

سلام عزیزم
آره ، همینطوره ! ولی خیلی خیلی سخته ...
شما هم موفق باشی .

elham joon 1391,07,22 ساعت 06:54 ب.ظ

khhhhhhhhhhhhhhhhheili dastane ghashangi bood/
vaghean tahte tasir gharar gereftam
vaghti khoda ye chizi azamon migire taze mibinim che nemate bozorgi boode va taze ghadresho midoonim?

همین طوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد