داستان مردی که در جزیره گم شده بود !! |
کشتی مردی در یک طوفان عظیم غرق شد اما این مرد به طرز معجزه آسایی نجات یافت و...
کشتی مردی در یک طوفان عظیم غرق شد اما این مرد به طرز معجزه آسایی نجات یافت و توانست خود را به جزیره ای برساند.
این مرد با هزاران زحمت برای خود یک کلبه ساخت ...
روزی برای تهیه آب به جنگل رفته بود ؛ وقتی به کلبه برگشت در کمال ناباوری دید که کلبه در حال سوختن است.
به بخت بد خود لعنت فرستاد و بعد شروع به گله کردن از خدا کرد که : خدایا تو مرا در این جزیره زندانی کرده ای و حالا که من با این بدبختی توانسته ام این کلبه را برای خودم درست کنم باید اینگونه بسوزد!
مرد با همین افکار به خواب عمیقی فرو رفت ... .
صبح روز بعد با صدای بوق یک کشتی از خواب پرید ؛ او نجات یافته بود!
وقتی سوار کشتی شد ، از ناخدا پرسید چگونه فهمیدید که من در این جزیره هستم؟
ناخدا پاسخ داد : ما علایمی را که با دود نشان می دادید دیدیم!
چقدر ما آدما نا شکریم
شاد باشید.
واقعا همین طوره ...
محشر بود..
واقعا خدا اگه چیزی رو از ما میگیره چیزای بهتری بهمون هدیه میکنه..
آدمی عجول است
اما خدا بر اساس حکمتش عمل میکنه
خدا را شکر که خدا اینطوره
بله همین طوره ...
سلام
چه وبلاگ قشنگی دوست داشتید به منم یه سر بزنید
سلام عزیـــــــــــزم! وبلاگ قشنگی داری
مخصوصا قالب وبلاگت ولی اگه عکسارو کوچیکتر بذاری قالب بهم نمیریزه.
بازم میگم که خیلی وبلاگ نازی داری
دوستت: فاطمه
باشه حتما ... مرسی گلم ... بای
سلام
ممنون که خبر دادی
مطلب زیبایی بود
وبت هم خیلی خوشگل و زیبا شده
موفق باشی
یا حق
salam azizam matlabat alie mesle hamishe
مرسی گلم
سلام مهسا جون
عالی بود
راستی آپیدم
بای بای
برای آنکه عمر طولانی باشد ، باید آهسته زندگی کنیم
"سیسرون "
شاد باشید.
مرور زمان به خودی خود بسیاری از نگرانی ها را از بین می برد.
"دیل کارنگی"
شاد باشید.