دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***
دانــش دوســت مــا

دانــش دوســت مــا

***به وب من خوش آمدید ، نظر فراموش نشه ***

پشتکار

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netبرای خواندن مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنید

                

                                                پافشاری و استقامت میخ‏‎ ‎،

             سزَد ‎ار عبرت بشر گردد

           ‎برسرش هر چه بیشتر‎ ‎کوبی

            ‎پافشاریش بیشتر‎ ‎گردد

صبر و شکیبائی و استقامت بردباری از شیوه‏‎ ‎مردان بزرگ و کامیاب جهان است. صبر شکیبائی که یک ‏فضیلت عالی انسانی است گاهی با‏‎ ‎یک رذیله اخلاقی به نام سستی و تنبلی و دست روی دست گذاردن ‏و تن به تقدیر و قضا‎ ‎دادن و زیر بار هر گونه تعدی و ستم رفتن اشتباه می‌شود. در صورتی که شکیبائی‎ ‎بردباری و استقامت و پشتکار، ضامن سعادت و کامیابی است، و بیحالی و بیعاری و سستی‎ ‎و تنبلی ‏موجب تیره روزی و بدفرجامی. اکنون ما این دو حالت متضاد را با نقل مثالهای‎ ‎گوناگون از هم جدا ‏می‌سازیم:‏‎

 

1- ‎باغبانی می‌خواهد در داخل باغ چمن و گلستانی‎ ‎داشته باشد که بوی گلها شامه واردین را معطر کند و ‏الوان مختلف گلها چشمها را خیره‎ ‎سازد و به محیط باغ صفای مخصوصی بخشد. باغبانی که چنین آرزوئی ‏را در سر می‌پروراند‎ ‎باید در طریق آرزوی خود تن به کار داده، سوز گرما و سرما را بر خود هموار سازد. با‎ ‎نیش خار همدم گردد و وقت و بیوقت به باغ سرکشی کند. ما این گونه تحمل رنج را برای‎ ‎هدف عالی صبر و ‏شکیبائی می‌نامیم.‏‎

 

3- ‎بازرگانی که در طلب سود و بالا بردن سطح‏‎ ‎ثروت خویش است باید رنج سفر دریائی و زمینی و هوائی ‏را تحمل کند. دانشجوئی که می‌خواهد بهترین نمره را بیاورد و سیاستمداری که می‌خواهد قلوب ملت را ‏متوجه خویش‎ ‎سازد، باید با استقامت زائدالوصفی مقدمات کار و عقیده خود را انجام دهد. اینجاست که‎ ‎حافظ شیرازی می‌گوید‎:‎

 

صبر و ظفر هر دو دوستان‎ ‎قدیمند

‎بر اثر صبر نوبت ظفر‎ ‎آید

 

ممکن است تصور شود که این عامل پیروزی به‏‎ ‎نام استقامت پشکار باید در دومین رمز موفقیت که به نام ‏کار و کوشش ‍ گذشت ادغام‏‎ ‎گردد. در صورتی که چنین نیست. چه بسا افرادی در آغاز کار روح کار و ‏کوشش دارند ولی‎ ‎موقعی که به شدائد و سختیها بر می‌خورند فوق العاده ناتوان می‌شوند. لذا باید‎ ‎بردباری را پشتوانه کار و کوشش شمرد و انگیزه ای برای ادامه کار دانست.‏‎

موفقیتها یکنواخت نیست، دیر و زود دارد، هرگز نبایست انتظار داشت در همه‏‎ ‎کارها یکنواخت و یکزمان ‏موفق گردیم. وضع کارها با هم فرق دارد، چه بسا کارهای‎ ‎آسانی در شرائط پیچیده ای قرار می‌گیرند. ‏وانگهی استعداد و شایستگی یکسان باشند،‏‎ ‎ولی هوش و درک آنها از نظر درجه و شدت و ضعف با هم ‏فرق داشته باشد. چه بسا ممکن است‎ ‎یک نفر کاری را در ظرف یک سال بیاموزد و مشکلات آن را در همان ‏مدت برطرف سازد.این‎ ‎دلیل آن نیست که همه بایست آن را در همان مدت بیاموزند‎.

می گویند: جرج استفن،‎ ‎مهندسی که معروف به‏‎ ‎‏“پدر راه آهنها”‏‎ ‎گردید، در کسب دانش بکندی پیش ‏می‌رفت ولی اولین لکوموتیو‏‎ ‎جهان به دست او ساخته شد و نخستین قطار مسافربری را او در سال 1825 ‏میلادی به راه‏‎ ‎انداخت.‏‎

دانشمندان می‌گویند دو نوع نبوغ وجود دارد: نبوغ دیررس و نبوغ زودرس.‏‎ ‎و صفحات زندگانی نوابغ جهان گواه ‏قطعی بر این تقسیم است.‏‎

 

 ‎کامیابی دو جور است:‏‎

ما نیز می‌گوئیم‎ ‎کامیابی دو جور است: کامیابی نزدیک، و کامیابی دور. به علت دیر شدن کامیابی‎ ‎نباید دست از کار کشید و موفقیت را محال و ‏ممتنع دانست.‏‎

ابوجعرانه، دانشمند و‏‎ ‎عالم بزرگ اسلامی، به ثبات و استقامت معروف است. وی که درس استقامت را از ‏یک حشره‎ ‎به نام جعرانه فرا گرفته است می‌گوید‎:

در مسجد جامع دمشق کنار ستون صافی نشسته‏‎ ‎بودم که دیدم این حشره قصد دارد روی آن سنگ صاف ‏بالا برود و بالای ستون کنار چراغی‎ ‎بنشیند. من از اول شب تا نزدیکیهای صبح در کنار آن ستون نشسته ‏بودم و در بالا رفتن‎ ‎این جانور دقت می‌کردم. دیدم 700 بار از روی زمین تا میانه ستون بالا رفت و در‏‎ ‎اثنا ‏شکست خورده، به روی زمین افتاد؛ زیرا آن ستون صاف بود و پای او را روی آن‏‎ ‎قرار نمی‌گرفت و در وسط ‏می‌لغزید‎.

از تصمیم و اراده آهنین این حشره فوق العاده‎ ‎در تعجب فرو ماندم. برخاستم وضو ساختم و نماز خواندم. ‏بعد نگاهی به آن حشره کردم‏‎ ‎و دیدم بر اثر استقامت شاهد مقصود را در آغوش کشیده و کنار آن چراغ ‏نشسته است.‏

 

پافشاری و استقامت‏‎ ‎میخ

‎سزد ار عبرت بشر‎ ‎گردد

‎بر سرش هر چه بیشتر‎ ‎کوبی

‎پافشاریش بیشتر‎ ‎گردد

 

دموستن از سخنوران بزرگ آمریکاست. او در‏‎ ‎فن خطابه پی در پی با شکست روبرو می‌شد و زبانش ‏می‌گرفت. و برای تکمیل فن خطابه،‎ ‎در زیر زمین، به تمرین می‌پرداخت.‏‎

گاهی با تراشیدن نصف سر و صورت، قیافه خنده‏‎ ‎آوری پیدا می‌کرد، و بدین وسیله مجبور می‌شد، ماهها در ‏خانه بماند، و مشغول تمرین‎ ‎خطابه گردد‎.

سرگذشت سکاکی دانشمند قرن هفتم هجری بسیار جالب است. وی در سی‎ ‎سالگی تحصیل را آغاز ‏نمود. با اینکه آموزگار او از موفقیت وی مأیوس بود، او با شور‎ ‎و پشتکار عجیبی مشغول تحصیل شد‏‎.

آموزگار برای درک هوش و زمینه فهم وی مسأله‎ ‎ساده ای را طرح کرد و آن یک مسأله از فقه شافعی بود که ‏پوست سگ با دباغی پاک می‌شود. و استاد آن را چنین مطرح ساخت:‏‎ ‎‏“پوست سگ با‎ ‎دباغی پاک ‏می‌شود‎.” ‎سکاکی آن را زیاد تکرار کرد و با‎ ‎شور و شوق آماده درس پس دادن بود‎.

فردای آن روز معلم در میان انبوهی از شاگردان‏‎ ‎از سکاکی پرسید که مسئله دیروز چه بود؟ سکاکی ناگهان ‏گفت:‏‎ ‎‏“سگ گفت پوست استاد با دباغی پاک می‌شود‎.” ‎در این لحظه شلیک خنده شاگردان و معلم بلند ‏شد. ولی روح آن‏‎ ‎نوآموز سالمند به اندازه‌ای توانا بود که از این عدم موفقیت در امتحان شکست نخورد و‏‎ ‎ده ‏سال تمام در این راه گام زد. ولی به علت بالا بودن سن، تحصیل او رضایتبخش‏‎ ‎نبود‎.

روزی برای حفظ درس به صحرا رفته و اثر ریزش باران را روی صخره ای مشاهده‏‎ ‎کرد. او از دیدن این منظره ‏پند گرفت و گفت:‏‎ ‎‏“هرگز دل‎ ‎و روح من سختتر از این سنگ نیست. اگر قطرات دانش بسان آب باران در دل ‏من ریزش کند،‎ ‎به طور مسلم اثر نیکوئی در روان من خواهد گذارد”‏‎.

او به شهر بازگشت و با شور زائدالوصفی مشغول تحصیل شد‏‎ ‎و بر اثر استقامت و پشتکار، یکی از نوابغ ‏ادبیات عرب گردید. وی کتابی در علوم عربی‎ ‎انتشار داد که مدتها محور تدریس در دانشکده‌های اسلامی ‏بود‎. ‎‏(1)‏‎

چشمه ساری از کوهساران سرازیر می‌شود و در‎ ‎مسیر راه به صخره‌ها و موانع زیادی برمی خورد که چه ‏بسا ساعاتی از پیشروی آب‏‎ ‎جلوگیری کرده، و در برابر آن مقاومت سرسختانه نشان می‌دهند. آب با کند و ‏کاو ریز‎ ‎ریز و پی گیر خود هر لحظه از نیروی موانع می‌کاهد و با باز کردن منافذ و دریچه‌های ریز راهی برای ‏خود باز می‌کند. این مثل را که حقیقتی است قابل توجه، مرحوم ملک‏‎ ‎الشعرأ بهار به نظم در آورده است:‏

 

جدا شد یکی چشمه از‏‎ ‎کوهسار

‎به ره گشت ناگه بسنگی‎ ‎دچار

‎به نرمی چنین گفت با سنگ‏‎ ‎سخت

‎کرم کرده راهی ده ای‎ ‎نیکبخت

‎ولی سنگ چون خو گران بود‏‎ ‎سر

‎زدش سیلی و گفت دور ای‎ ‎پسر

‎نجنبیدم از سیل دریا‎ ‎گرای

‎که ای تو، که پیش تو جنبم‏‎ ‎ز جای

‎نشد چشمه از پاسخ سنگ‎ ‎سرد

‎به کندن در ایستاد و ابرام‎ ‎کرد

‎بسی کند و کارید و کوشش‏‎ ‎نمود

‎کزین سنگ خارا رهی‎ ‎برگشود

‎ز کوشش به هر چیز خواهی‎ ‎رسی

‎به هر چیز خواهی کماهی‎ ‎رسی

 

کسانی که مشغول کارهای اجتماعی هستند بیش‏‎ ‎از دیگران به صبر و حوصله و ثبات و استقامت نیازمندند ‏و بدون بردباری هرگز گامی به‏‎ ‎پیش نخواهند برد‎.

یکی از فلاسفه انگلستان عقیده داشت که هیچ کس در انجام کاری‎ ‎ناتوان نیست. وی روزی با یک اسب ‏سوار ماهر همسفر شد. در اثناء راه به دیوار کوتاهی‎ ‎رسیدند. سوارکار ماهر با یک ضربه بر اسب از بالای ‏دیوار پرید. فیلسوف مزبور خواست‎ ‎همان کار را انجام دهد ولی موفق نشد و از اسب به زمین افتاد. از زمین ‏برخاست و‎ ‎دومرتبه اسب را زد تا از روی دیوار به آن سوبپرد لکن باز از روی اسب افتاد. بار سوم‎ ‎بر اثر ‏سعی و ثبات موفقیت به دست آورد‏‎.

اودوبون، حیوان شناس معروف آمریکا،‏‎ ‎دویست تصویر از پرندگان گوناگون را روی کاغذ ترسیم کرده و هنگام ‏مسافرت همه را در‎ ‎صندوقی گذارده بود.در غیاب وی تمام اوراق طعمه موشها شده بود. وی موقعی که در ‏صندوق‎ ‎را باز کرد، زحمات خود را بر باد دید. بسیار متأثر شد ولی در پرتو سعی و استقامت‏‎ ‎همه تصاویر را ‏از نو ترسیم کرد‎.

یکی از دوستان کارلایل جلد اول تاریخ فرانسه را‏‎ ‎از وی عاریت گرفت و این نسخه منحصر بفرد در خانه. ‏دوست وی براثر اشتباه خدمتگزار‏‎ ‎خانه طعمه آتش گردید. ولی او با صبر و استقامت کامل تمام کتاب را از نو ‏نوشت.‏‎

هاروی، کاشف گردش خون در بدن، هشت سال مشغول آزمایش بود تا به نظریه خود‏‎ ‎یقین و اطمینان پیدا ‏کرد. سپس ‍ آن را با دلائل ساده ابزار نمود. صدای مخالفت از هر‎ ‎طرف بلند شد. گروهی او را مجنون و ‏دیوانه خواندند و دوستانش ‍ وی را ترک کردند. او‎ ‎با کمال ثبات و استواری به دفاع از عقیده خود پرداخت و ‏اکنون کشف وی یکی از مس

صبر و شکیبائی و استقامت بردباری از شیوه‏‎ ‎مردان بزرگ و کامیاب جهان است. صبر شکیبائی که یک ‏فضیلت عالی انسانی است گاهی با‏‎ ‎یک رذیله اخلاقی به نام سستی و تنبلی و دست روی دست گذاردن ‏و تن به تقدیر و قضا‎ ‎دادن و زیر بار هر گونه تعدی و ستم رفتن اشتباه می‌شود. در صورتی که شکیبائی‎ ‎بردباری و استقامت و پشتکار، ضامن سعادت و کامیابی است، و بیحالی و بیعاری و سستی‎ ‎و تنبلی ‏موجب تیره روزی و بدفرجامی. اکنون ما این دو حالت متضاد را با نقل مثالهای‎ ‎گوناگون از هم جدا ‏می‌سازیم:‏‎

 

1- ‎باغبانی می‌خواهد در داخل باغ چمن و گلستانی‎ ‎داشته باشد که بوی گلها شامه واردین را معطر کند و ‏الوان مختلف گلها چشمها را خیره‎ ‎سازد و به محیط باغ صفای مخصوصی بخشد. باغبانی که چنین آرزوئی ‏را در سر می‌پروراند‎ ‎باید در طریق آرزوی خود تن به کار داده، سوز گرما و سرما را بر خود هموار سازد. با‎ ‎نیش خار همدم گردد و وقت و بیوقت به باغ سرکشی کند. ما این گونه تحمل رنج را برای‎ ‎هدف عالی صبر و ‏شکیبائی می‌نامیم.‏‎

 

3- ‎بازرگانی که در طلب سود و بالا بردن سطح‏‎ ‎ثروت خویش است باید رنج سفر دریائی و زمینی و هوائی ‏را تحمل کند. دانشجوئی که می‌خواهد بهترین نمره را بیاورد و سیاستمداری که می‌خواهد قلوب ملت را ‏متوجه خویش‎ ‎سازد، باید با استقامت زائدالوصفی مقدمات کار و عقیده خود را انجام دهد. اینجاست که‎ ‎حافظ شیرازی می‌گوید‎:‎

 

صبر و ظفر هر دو دوستان‎ ‎قدیمند

‎بر اثر صبر نوبت ظفر‎ ‎آید

 

ممکن است تصور شود که این عامل پیروزی به‏‎ ‎نام استقامت پشکار باید در دومین رمز موفقیت که به نام ‏کار و کوشش ‍ گذشت ادغام‏‎ ‎گردد. در صورتی که چنین نیست. چه بسا افرادی در آغاز کار روح کار و ‏کوشش دارند ولی‎ ‎موقعی که به شدائد و سختیها بر می‌خورند فوق العاده ناتوان می‌شوند. لذا باید‎ ‎بردباری را پشتوانه کار و کوشش شمرد و انگیزه ای برای ادامه کار دانست.‏‎

موفقیتها یکنواخت نیست، دیر و زود دارد، هرگز نبایست انتظار داشت در همه‏‎ ‎کارها یکنواخت و یکزمان ‏موفق گردیم. وضع کارها با هم فرق دارد، چه بسا کارهای‎ ‎آسانی در شرائط پیچیده ای قرار می‌گیرند. ‏وانگهی استعداد و شایستگی یکسان باشند،‏‎ ‎ولی هوش و درک آنها از نظر درجه و شدت و ضعف با هم ‏فرق داشته باشد. چه بسا ممکن است‎ ‎یک نفر کاری را در ظرف یک سال بیاموزد و مشکلات آن را در همان ‏مدت برطرف سازد.این‎ ‎دلیل آن نیست که همه بایست آن را در همان مدت بیاموزند‎.

می گویند: جرج استفن،‎ ‎مهندسی که معروف به‏‎ ‎‏“پدر راه آهنها”‏‎ ‎گردید، در کسب دانش بکندی پیش ‏می‌رفت ولی اولین لکوموتیو‏‎ ‎جهان به دست او ساخته شد و نخستین قطار مسافربری را او در سال 1825 ‏میلادی به راه‏‎ ‎انداخت.‏‎

دانشمندان می‌گویند دو نوع نبوغ وجود دارد: نبوغ دیررس و نبوغ زودرس.‏‎ ‎و صفحات زندگانی نوابغ جهان گواه ‏قطعی بر این تقسیم است.‏‎

 

 ‎کامیابی دو جور است:‏‎

ما نیز می‌گوئیم‎ ‎کامیابی دو جور است: کامیابی نزدیک، و کامیابی دور. به علت دیر شدن کامیابی‎ ‎نباید دست از کار کشید و موفقیت را محال و ‏ممتنع دانست.‏‎

ابوجعرانه، دانشمند و‏‎ ‎عالم بزرگ اسلامی، به ثبات و استقامت معروف است. وی که درس استقامت را از ‏یک حشره‎ ‎به نام جعرانه فرا گرفته است می‌گوید‎:

در مسجد جامع دمشق کنار ستون صافی نشسته‏‎ ‎بودم که دیدم این حشره قصد دارد روی آن سنگ صاف ‏بالا برود و بالای ستون کنار چراغی‎ ‎بنشیند. من از اول شب تا نزدیکیهای صبح در کنار آن ستون نشسته ‏بودم و در بالا رفتن‎ ‎این جانور دقت می‌کردم. دیدم 700 بار از روی زمین تا میانه ستون بالا رفت و در‏‎ ‎اثنا ‏شکست خورده، به روی زمین افتاد؛ زیرا آن ستون صاف بود و پای او را روی آن‏‎ ‎قرار نمی‌گرفت و در وسط ‏می‌لغزید‎.

از تصمیم و اراده آهنین این حشره فوق العاده‎ ‎در تعجب فرو ماندم. برخاستم وضو ساختم و نماز خواندم. ‏بعد نگاهی به آن حشره کردم‏‎ ‎و دیدم بر اثر استقامت شاهد مقصود را در آغوش کشیده و کنار آن چراغ ‏نشسته است.‏

 

پافشاری و استقامت‏‎ ‎میخ

‎سزد ار عبرت بشر‎ ‎گردد

‎بر سرش هر چه بیشتر‎ ‎کوبی

‎پافشاریش بیشتر‎ ‎گردد

 

دموستن از سخنوران بزرگ آمریکاست. او در‏‎ ‎فن خطابه پی در پی با شکست روبرو می‌شد و زبانش ‏می‌گرفت. و برای تکمیل فن خطابه،‎ ‎در زیر زمین، به تمرین می‌پرداخت.‏‎

گاهی با تراشیدن نصف سر و صورت، قیافه خنده‏‎ ‎آوری پیدا می‌کرد، و بدین وسیله مجبور می‌شد، ماهها در ‏خانه بماند، و مشغول تمرین‎ ‎خطابه گردد‎.

سرگذشت سکاکی دانشمند قرن هفتم هجری بسیار جالب است. وی در سی‎ ‎سالگی تحصیل را آغاز ‏نمود. با اینکه آموزگار او از موفقیت وی مأیوس بود، او با شور‎ ‎و پشتکار عجیبی مشغول تحصیل شد‏‎.

آموزگار برای درک هوش و زمینه فهم وی مسأله‎ ‎ساده ای را طرح کرد و آن یک مسأله از فقه شافعی بود که ‏پوست سگ با دباغی پاک می‌شود. و استاد آن را چنین مطرح ساخت:‏‎ ‎‏“پوست سگ با‎ ‎دباغی پاک ‏می‌شود‎.” ‎سکاکی آن را زیاد تکرار کرد و با‎ ‎شور و شوق آماده درس پس دادن بود‎.

فردای آن روز معلم در میان انبوهی از شاگردان‏‎ ‎از سکاکی پرسید که مسئله دیروز چه بود؟ سکاکی ناگهان ‏گفت:‏‎ ‎‏“سگ گفت پوست استاد با دباغی پاک می‌شود‎.” ‎در این لحظه شلیک خنده شاگردان و معلم بلند ‏شد. ولی روح آن‏‎ ‎نوآموز سالمند به اندازه‌ای توانا بود که از این عدم موفقیت در امتحان شکست نخورد و‏‎ ‎ده ‏سال تمام در این راه گام زد. ولی به علت بالا بودن سن، تحصیل او رضایتبخش‏‎ ‎نبود‎.

روزی برای حفظ درس به صحرا رفته و اثر ریزش باران را روی صخره ای مشاهده‏‎ ‎کرد. او از دیدن این منظره ‏پند گرفت و گفت:‏‎ ‎‏“هرگز دل‎ ‎و روح من سختتر از این سنگ نیست. اگر قطرات دانش بسان آب باران در دل ‏من ریزش کند،‎ ‎به طور مسلم اثر نیکوئی در روان من خواهد گذارد”‏‎.

او به شهر بازگشت و با شور زائدالوصفی مشغول تحصیل شد‏‎ ‎و بر اثر استقامت و پشتکار، یکی از نوابغ ‏ادبیات عرب گردید. وی کتابی در علوم عربی‎ ‎انتشار داد که مدتها محور تدریس در دانشکده‌های اسلامی ‏بود‎. ‎‏(1)‏‎

چشمه ساری از کوهساران سرازیر می‌شود و در‎ ‎مسیر راه به صخره‌ها و موانع زیادی برمی خورد که چه ‏بسا ساعاتی از پیشروی آب‏‎ ‎جلوگیری کرده، و در برابر آن مقاومت سرسختانه نشان می‌دهند. آب با کند و ‏کاو ریز‎ ‎ریز و پی گیر خود هر لحظه از نیروی موانع می‌کاهد و با باز کردن منافذ و دریچه‌های ریز راهی برای ‏خود باز می‌کند. این مثل را که حقیقتی است قابل توجه، مرحوم ملک‏‎ ‎الشعرأ بهار به نظم در آورده است:‏

 

جدا شد یکی چشمه از‏‎ ‎کوهسار

‎به ره گشت ناگه بسنگی‎ ‎دچار

‎به نرمی چنین گفت با سنگ‏‎ ‎سخت

‎کرم کرده راهی ده ای‎ ‎نیکبخت

‎ولی سنگ چون خو گران بود‏‎ ‎سر

‎زدش سیلی و گفت دور ای‎ ‎پسر

‎نجنبیدم از سیل دریا‎ ‎گرای

‎که ای تو، که پیش تو جنبم‏‎ ‎ز جای

‎نشد چشمه از پاسخ سنگ‎ ‎سرد

‎به کندن در ایستاد و ابرام‎ ‎کرد

‎بسی کند و کارید و کوشش‏‎ ‎نمود

‎کزین سنگ خارا رهی‎ ‎برگشود

‎ز کوشش به هر چیز خواهی‎ ‎رسی

‎به هر چیز خواهی کماهی‎ ‎رسی

 

کسانی که مشغول کارهای اجتماعی هستند بیش‏‎ ‎از دیگران به صبر و حوصله و ثبات و استقامت نیازمندند ‏و بدون بردباری هرگز گامی به‏‎ ‎پیش نخواهند برد‎.

یکی از فلاسفه انگلستان عقیده داشت که هیچ کس در انجام کاری‎ ‎ناتوان نیست. وی روزی با یک اسب ‏سوار ماهر همسفر شد. در اثناء راه به دیوار کوتاهی‎ ‎رسیدند. سوارکار ماهر با یک ضربه بر اسب از بالای ‏دیوار پرید. فیلسوف مزبور خواست‎ ‎همان کار را انجام دهد ولی موفق نشد و از اسب به زمین افتاد. از زمین ‏برخاست و‎ ‎دومرتبه اسب را زد تا از روی دیوار به آن سوبپرد لکن باز از روی اسب افتاد. بار سوم‎ ‎بر اثر ‏سعی و ثبات موفقیت به دست آورد‏‎.

اودوبون، حیوان شناس معروف آمریکا،‏‎ ‎دویست تصویر از پرندگان گوناگون را روی کاغذ ترسیم کرده و هنگام ‏مسافرت همه را در‎ ‎صندوقی گذارده بود.در غیاب وی تمام اوراق طعمه موشها شده بود. وی موقعی که در ‏صندوق‎ ‎را باز کرد، زحمات خود را بر باد دید. بسیار متأثر شد ولی در پرتو سعی و استقامت‏‎ ‎همه تصاویر را ‏از نو ترسیم کرد‎.

یکی از دوستان کارلایل جلد اول تاریخ فرانسه را‏‎ ‎از وی عاریت گرفت و این نسخه منحصر بفرد در خانه. ‏دوست وی براثر اشتباه خدمتگزار‏‎ ‎خانه طعمه آتش گردید. ولی او با صبر و استقامت کامل تمام کتاب را از نو ‏نوشت.‏‎

هاروی، کاشف گردش خون در بدن، هشت سال مشغول آزمایش بود تا به نظریه خود‏‎ ‎یقین و اطمینان پیدا ‏کرد. سپس ‍ آن را با دلائل ساده ابزار نمود. صدای مخالفت از هر‎ ‎طرف بلند شد. گروهی او را مجنون و ‏دیوانه خواندند و دوستانش ‍ وی را ترک کردند. او‎ ‎با کمال ثبات و استواری به دفاع از عقیده خود پرداخت و ‏اکنون کشف وی یکی از لمات‏‎ ‎علوم طبیعی است.‏

نظرات 2 + ارسال نظر
بیتا 1388,10,02 ساعت 10:49 ق.ظ

وبلاگت قشنگه
.
.
.
.
پشتکارت خوبه

عارفه 1391,12,28 ساعت 10:17 ب.ظ

عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد